نوید آرامش

تلاش می کنم تا دنیا را به جایی بهتر از آن که تحویل گرفته ام تبدیل کنم

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

هر اشتباهی بخشودنی نیست

AkharinEshtebah

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هوش احساسی (بخش دوم)

هوش احساسی (بخش دوم)

مطالعه بخش نخست

انگیزش

در باره انگیزش بسیار نوشته شده. زمانی که از انگیزش در رابطه با هوش احساسی صحبت می کنیم، منظورمون تنها به روحیه داشتن و انرژی گرفتن برای انجا کار نیست. درباره داشتن یه احساس خوب تنها هم نیست. داریم درباره یک محرک درونی برای انجام چیزی حرف می زنیم. درباره ی بخشی از مغزمون که هنگام دست یافتن به هدف های با معنا برای ما، فعال می شه. تقریبا هرکسی کاری داره که می خواد در طول زندگیش با انجام برسونه. حالا چه اون کار راه اندازی یه کسب و کار باشه، تشکیل خانواده یا حتی آفرینش یه اثر هنری. هنگامی که انگیزه هامون درست باشند و عمل کنند، به روش های قابل لمس به واقعیت متصل خواهند شد. می خواهید تشکیل خانواده بدید؟ فرد صاحب انگیزه شروع به ارزیابی گزینه های ممکن می کنه و قرار خواستگاری می گذاره. می خواهید پیشرفت شغلی داشته باشید؟ آدم صاحب انگیزه خودش رو آموزش می ده و مدام به دنبال موقعیت های بهتر می گرده. دنیل گلمن پیشنهاد می ده برای آغاز بهره گیری از انگیزه، باید پیش از هر چیزی ارزش های خودمون رو بشناسیم. بیشتر ما اونقدر مشغول هستیم، فرصتی برای اندیشیدن و پیدا کردن ارزش های واقعیمون نداریم. یا حتی بدتر از اون، مدت زیادی مشغول انجام کارهایی می شیم که با ارزش ها مون تناقض دارند و اونقدر ادامه می دیم تا همه انگیزه مون از دست بره.

متاسفانه من نمی تونم به شما بگم که از زندگیتون چه می خواهید ولی استراتژی (روش) های زیادی هستند که میشه آزمایش کرد. از یادداشت هاتون استفاده استفاده کنید و زمان هایی که احساس خوب موفقیت و کسب دست آورد مهمی داشته اید رو پیدا کنید. سپس یه لیست از ارزش هاتون تهیه کنید. ار همه مهم تر این که حواستون به عدم قطعیت در زندگی باشه. بدونید که همیشه اوضاع اونجوری که دوست داریم پیش نمی ره، پس برای خودتون ارزش های قابل دست یابی در نظر بگیرید و فراموش نکنید، هرکسی که دست آورد بزرگی داشته که شما هم می پسندید و می خواهیدش، اون کار رو به آرامی و در طول زمان انجام داده.

هم دلی

احساسات ما تنها نیمی از روابط مون رو تشکیل می دهند. این همون بخشی که همه روزه روی اون تمرکز داریم. ولی نباید فراموش کنیم که همه آدم های مهم زندگی مون هم احساست، آرزو ها، انگیزه ها و ترس های خودشون رو دارند. هم دلی مهم ترین مهارت ما برای هدایت روابط ماست. هم دلی مهارتیه برای تمام عمر. در زیر به چند نکته برای تمرین هم دلی اشاره می کنم:

  • ساکت شوید و گوش کنید: از سخت ترین شون شروع می کنم چون مهم ترین شون هم هست. ما نمی تونیم برای درک دیگران زندگی اون ها رو تجربه کنیم. به جاش می تونیم خوب گوش بدهیم. گوش دادن یعنی اجازه بدیم طرف مون حرف بزنه بدون این که با اون مخالفت کنیم. این یعنی همه تعصبات و شک ها مون رو برای لحظاتی کنار بگذاریم و به فرد مورد نظرمون فرصت بدیم تا احساساتش رو بیان کنه. هم دلی سخته ولی تقریبا هر رابطه ای می تونه بهتر بشه اگر پیش از پاسخ دادن به طرف صحبت مون، دست کم چند ثانیه ای سکوت کنیم.
  • نسبت به خودتون منتقد باشی: یکی از سریع ترین راه های شکل گرفتن تعصب در عقیده، بحث کردن در دفاع از اونه. برای شکستن این روند، باید از خودمون انتقاد کنیم. اگر فکر می کنیم رئیس مون نسبت به ما بی انصاف و بی منطق بوده، تلاش کنیم و از کارهای اون دفاع کنیم. منصف باشیم و ببینیم اگر جای او بودیم آیا کارهاش رو منطقی می دیدیم؟ برای شروع هم دلی با نظرات دیگران، حتی مورد پرسش قرار دادن خودمون هم می تونه مفید باشه (هر چند شنیدن از خودشون خیلی بهتر و مفید تره)
  • تنها دانستن کافی نیست، بفهمیم: درک و تفاهم، کلید هم دلیه. تفاهم داشتن، تفاوت میان دانستن چیزی و هم دلی واقعی داشتن با اونه. اگر متوجه شدید که خیلی دارید از جمله "می دونم ولی" استفاده می کنید، باید کمی مکث کنید. چند لحظه ای عمیق بیاندیشیم و ببینیم زندگی مون چه گونه می شد اگر همون تجربه ای رو داشتیم که طرف مقابل مون داشته؟ کاملا طبیعی و نرماله که نخواهیم همه زمان زندگی مون رو به هم دلی با دیگران سپری کنیم. ولی زمان گذاشتن برای این کار، حتی اگر به اندازه زمان های بیکاریمون در محل کار باشه، فایده های زیادی برامون خواهد داشت.

هم دلی یعنی آلوده شدن در احساسات به همراه دیگری. اجازه دادن به خودمون برای تحت تاثیر تجربیات دیگران قرار گرفتن به منظور یافتن پاسخ مناسب احساسی در وجودمون. اگر دوست دارید مثبت نگر باشید یا نصیحتی دارید، مشکلی نیست. ولی هم دلی نیازمند صبره تا زمان مناسب کار فرابرسه. اگر کسی در حال اشک ریختن یا درد کشیدنه، نیازی نیست همون لحظه تمام تلاشمون رو برای کاهش درد اون بکنیم. به این بیاندیشیم که اون ممکنه چه احساسی داشته باشه و اجازه بدیم تا بتونه احساسش رو لمس کنه.

مهارت های اجتماعی

صحبت کردن درباره تمام مهارت های اجتماعی، اون هم در یک نوشته کوتاه، مانند فشردن آب دریا در قطره است. با این حال مهارت های 4 گانه ای که تا اینجا درباره شون حرف زدیم، کمک زیادی به حل مشکلات اجتماعی روزمره ما خواهند کرد. گُلمن معتقده که مهارت های اجتماعی، همه چیزمون رو از راندمان در کار گرفته تا زندگی عشقی، تحت تاثیر می گذاره:

"مهارت (شایستگی) اجتماعی شکل های بسیاری دارد- بیش از خوش صحبت بودنه این توانایی ها از قادر به هماهنگ شدن با احساسات دیگری و فهم این که چگونه درباره چیزها می اندیشید گرفته تا یه همکار و هم تیمی خوب در محیط کار بودن و متخصص در گفت و شنود شدن، گسترده اند. می توانید در هر کدام از این مهارت ها که برایتان مهم است رشد کنید ولی زمان می برد، تلاش می خواهد و پشتکار. الگو داشتن کمک می کند. یعنی یافتن کسی که تجسم مهارتی است که می خواهیم در آن رشد کنیم. ولی فراموش نکنید که باید هر زمان که شرایطش پیش آمد، تمرین کنید. و این ممکنه حتی به سادگی گوش دادن به فرزند نوجوان تان باشد و نه لزوما در یک موقعیت کاری."

می تونیم با با رایج ترین مشکلات اجتماعی آغاز کنیم: حل اختلاف.

این همون جاییه که باید تمام مهارت هامون در دنیای واقعی رو به کار بگیریم. میشه خیلی مفصل در این باره نوشت ولی این جا به صورت فشرده گام های پایه ی زیر رو برای کمک معرفی می کنم:

  • احساساتتون رو بشناسید و با اون ها درگیر بشید: هر زمان که با دیگری بحث می کنیم همه چیز می تونه به سرعت حساس و داغ بشه. اگر طرفتون از نظر احساسی حسابی درگیر شده، ابتدا باید به اون رسیدگی کرد. زمان بدهیم تا حرارت احساسی فروکش کنه، خودمون آروم بشیم و تنها پس از اون به سراغ حل مشکل بریم.
  • مشکلات را در آرامش حل کنید: زمانی که مغزمون درست کار می کنه مشخص کنیم که اختلاف اصلی چیه. پیش از این که به راه حل پرش کنیم مطمئن بشیم ما و طرفمون در باره این که مشکل چیه توافق داریم. راه حل هایی رو پیشنهاد بدیم که برای هر دو طرف مفید باشند و نسبت به امتیازاتی که طرف مقابلمون مایل به دادنش نیست هم دلی داشته بازیم. (و البته بر روی موضع بر حق خودمون هم با اقتدار بایستیم)
  • بر روی یک تفسیر سازنده نهایی توافق کنید: چه در تجارت هستیم یا در حال تفریح، همه چیز بهتر میشه اگه تمومه طرف های درگیر احساس کنند که در یک زمین مشترک هستند. حتی اگه نمیشه به یک نتیجه مثبت رسید، دست کم باید تلاشمون رو بکنیم قصد و نیت مون از برقراری ارتباط و مکالمه به سمت سازندگی و همکاری باشه. اجازه بدهیم طرفمون بدونه که، حتی با وجود این که دیدگاه های متفاوتی داریم، می خواهیم در جهت یک هدف مشترک نهایی کار کنیم.

البته که تعاملاتمون با دیگران همیشه از جنس اختلاف نظر نیستند. برخی از مهارت های اجتماعی مانند آشنایی با یک فرد جدید، همکاری با یک فرد دارای طرز فکر متفاوتی است و حتی بازی کردن هستند. ولی حل اختلاف یکی از بهترین چالش ها برای آموختن چگونگی کنترل احساسات هستند. مجادلات بهتر حل می شوند اگر بدونیم چه می خواهیم، به خوبی اون رو منتقل کنیم، خواست طرف مقابل مون رو درک کنیم و برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب و مناسب برای هر دو طرف تلاش کنیم. و این یعنی به کار گرفتن تمام گستره هوش اجتماعی ما.

پیروز باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هوش احساسی (بخش نخست)

هوش احساسی (بخش نخست)

(مهارت های اجتماعی که به ما نمی آموزند)

در فرایند رشد به ما درباره ریاضی، علوم و تاریخ آموزش های زیادی می دهند. انواع روش های حل مسئله را می آموزیم و این روزها روش ها و تکنیک های تست زنی و رتبه آوری در کنکور نیز تبدیل به جزء جدایی ناپذیر آموزش فرزندانمون شده. با این حال بیشتر ما نه می دانیم و نه آموزشی می بینیم در باره این که چگونه با حساسات خود و اطرافیان مون برخورد کنیم. این ها مهارت های ارزشمندی هستند که هنوز هم تا به امروز جایگاهی در سیستم آموزشی ما پیدا نکرده اند. مهارت های که زیر نام هوش احساسی (Emotional Intelligence) دسته بندی و مطالعه می شوند. البته این حوزه در علم روانشناسی هم نسبتا جدید به حساب می آید و تازه از میانه ده هشتاد میلادی روش هایی برای اندازه گیری و سنجش آن توسعه پیدا کرده اند. افرادی که مهارت های لازم در زمینه هوش احساسی را نداشته باشند، مشکلات بسیاری را در زندگی شخصی و اجتماعی خود تجربه خواهند کرد. آنها توانایی شناسایی و کنترل موثر عواطف و احساساتی را که خود و اطرافیان شون در شرایط مختلف تجربه می کنند، ندارند و به همین خاطر در بیشتر اوقات در روابط عاطفی، پیشرفت های شغلی و ارتباطات اجتماعی شون دچار مشکل و تنش هستند و گاهی حتی می تونه باعث از دست رفتن فرصت های طلایی زندگی شون نیز بشه.

هوش احساسی چیست؟

تا امروز مدل های گوناگونی برای اون پیشنهاد شده اما در این فرصت قصد دارم اشاره ای کوتاه داشته باشم به مدلی به نام "مدل مختلط" که توسط روانشناسی به نام دنیل گلمن پیشنهاد شده است.

مدل مختلط پنج گستره کلیدی دارد:

  • خودآگاهی: مربوط میشه به شناخت احساسات خودمون. این یعنی که ما بتونیم، هنگامی که نیازمندیم، ارزیابی دقیق و درستی از توانایی ها مون داشته باشیم و بدونیم که اون احساسات باعث برانگیخته شدن چه چیزهایی در وجودمون می شوند؛
  • مدیریت برخود: یعنی این که بتونیم احساسات مون رو مهار کنیم زمانی که مزاحم و مخل اوقاتمون شدند. یعنی این که توانایی کنترل احساسات مون رو داشته باشیم، به آرامی مخالفت خودمون رو بیان کنیم و از انجام کارهایی که ما رو شبیه آدم های هراسان و ترحم برانگیز می کنند، پرهیز کنیم؛
  • انگیزش: هر کسی با پاداش هایی مانند پول یا موقعیت اجتماعی برانگیخته می شه ولی در مدل گلمن صحبت از انگیزش به خاطر لذت شخصی، کنجکاوی و خرسندی ناشی از مفید بودن است؛
  • هم دلی: این دسته مرتبط با احساسات دیگران است. هم دلی مهارتی است که ما در اون، خوندن احساسات دیگران و دادن پاسخ مناسب به اون ها رو تمرین می کنیم؛
  • مهارت های اجتماعی: شامل به کارگیری هم دلی هم زمان با مذاکره درباره نیازهای خودمون و دیگران می شه. این یعنی توانایی پیدا کردن زمینه مشترک با دیگران، مدیریت اون ها در محیط کار و متقاعد کننده بودن است.

خودآگاهی

پیش از هر چیزی باید احساسات خودمون رو بشناسیم. بهبود خودآگاهی نخستین گام برای شناسایی مشکلاتی است که با آنها روبرو هستیم. در زیر چند روش ساده برای بهبود خودآگاهی آورده شده:

  • یادداشت بردارید: احساسات تان را ثبت کنید. در پایان روز بنویسید که چه بر شما گذشته است، چه احساسی داشتید و چگونه با آن روبرو شدید. به صورت دوره ای نوشته هایتان را مرور کنید. الگوهای تکرار شونده و یا هر زمانی را که بیش از حد واکنش نشان داده اید را یادداشت نمایید؛
  • از دیگران درخواست اطلاعات کنید: دریافت اطلاعات درباره خودتان از دیگران می تواند بسیار مفید باشد. تلاش کنید و از چند نفری که به خوبی شما را می شناسند بپرسید نقاط ضعف و قوت شما چه هستند؟ آن چه می گویند را یادداشت کرده و با گفته های دیگران مقایسه کنید. باز هم باید به دنبال الگوها باشید. مهم است که با ایشان بحث نکنید. حواستان باشد که هرگز نباید ایشان را اصلاح کنید. تنها باید تلاش کنید که درک خودتان از نگاه دیگران را نیز بسنجید؛
  • آرام باشید (مراقبه کنید): احساسات زمانی بیشترین کنترل بر ما را دارند که فرصتی برای آرام شدن و پردازش آنها را نداشته باشیم. دفعه بعدی که نسبت به چیزی واکنش احساسی داشتید، تلاش کنید تا پیش از انجام هر کاری مکث کنید. اگر راحت تر هستید می توانید مراقبه (مدیتیشن) کنید تا مغزتان را آرام کرده و به احساسات تون فضا برای تنفس بدهید.

اگر تا کنون هرگز خود آگاهی ارادی را تمرین نکرده اید، راهنمایی های بالا نقطه ای برای آغاز به شما می دهند. مهم ترین چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که به جای تمرکز تنها بر روی عوامل بیرونی، به درون مون نگاه کنیم.

 

مدیریت بر خود

زمانی که آموختیم احساسات مون چگونه کار می کنند، می تونیم شروع به تشخیص روش های کنترل اون ها کنیم. مدیریت مناسب بر خود یعنی این که طغیان هامون رو کنترل کرده، بین محرک های بیرونی و واکنش های زیاده از حد درونی مون تفاوت بگذاریم و اون کاری رو انجام بدیم که برامون بهترینه.

یکی از روش های کلیدی مدیریت بر احساسات، دگرگون سازی ورودی های احساسی مونه. احتمالا توصیه شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن در هنگام عصبانیت براتون آشنا باشه. ولی باید بدونید مکث کردن و شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن برای آدمی که برافروخته شده و شدیدا تحت تاثیر احساساتش قرار داره نیاز به تلاش بسیار زیاد و اراده قوی داره. اگر می تونید که خوشا به حالتون و اراده محکمتون. اگر نه، می تونید با وارد کردن شوک و تکون فیزیکی به بدنتون، چرخه احساسی رو بشکنید. اگر احساس سستی دارید چند حرکت ورزشی انجام بدید. اگر در چرخه های احساسی گیر افتادید به خودتون "یه ضربه ناگهانی" (مثلا یه سیلی!) بزنید. هر چیزی که بتونه شوک کوچکی به شما وارد کنه و چرخه موجود رو بشکنه مفیده.

هدایت انرژی احساسی به سمت انجام کارهای مفید نیز یه روش موثر دیگه است. اگر تواناییش رو دارید، جلوی فوران احساساتتون رو بگیرید و به جای اون انرژی حبس شده اش را با انجام کارهای مفید تخلیه کنید. کارهایی مانند نواختن موسیقی، کشیدن نقاشی، پیاده روی یا دویدن، ساخت کاردستی، مشغول به کار شدن و ... .

یادتون باشه که شما نمی تونید همیشه چیزهایی رو که عواطف و احساسات تون را برانگیخته می کنند، کنترل کنید ولی در عوض آن می تونید روش هایی را که به احساسات تون واکنش نشون می دهید را کنترل نمایید. البته همه احساسات رو هم نمیشه به راحتی کنترل و هدایت کرد اما همیشه لحظاتی هست که شدت اون ها کم تر از معموله و این بهترین زمان برای بهره بردن از فرصت و تمرین کنترل آنهاست.

ادامه دارد ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرهنگ میان بر

فرهنگ میان بر

خودآموز زبان انگلیسی در 24 ساعت. کاهش وزن در یک ماه. کسب درآمد میلیونی با چند کلیک. موزیک آرام بخش جادویی. درمان خانگی و قطعی سرطان با دستور ساده ... .

از کانال های ماهواره ای گرفته تا انواع و اقسام کتاب های پر فروش و سایت های رنگ و وارنگ، همه جا پر شده از دستورات و روش های معجزه آسا، سریع و آسان برای حل مشکلات گوناگونی که گریبان نسل امروز بشر را گرفته اند. اصلا هم مهم نیست که مشکل مورد نظر چیه و راه معمولش تا چه اندازه پیچیده، زمان بر و پرهزینه است، همیشه یکی هست که یه روش میان بر در اختیار داره و بیش تر اوقات علت بی خبری شما از این دست آوردهای شگفت آور، شرکت ها یا افراد صاحب نفوذ خبیث و طماعی هستند که از ندانستن من و شما، پول های هنگفتی به جیب می زنند و عجبا! دنیا پر شده از خیرخواهان داوطلبی که در حال رسوا سازی آنها هستند. البته این مسئله امروز و دیروز نیست، سال هاست که چنین وضعی به وجود آمده و تنها تفاوتی که رخ داده، دسترسی گسترده به اطلاعات است به برکت تلفن های هوشمند، اینترنت همراه و شبکه های اجتماعی بسیار فراگیر.

نمی خوام بگم همه حرف ها و ادعاهایی که می شنوید دروغ یا در حالت خوش بینانه تر از سر نادانی، بی پایه و اساس و بدون تاثیر هستند. من اصولا با واژه های "همه" و "هیچ" مشکل دارم. چون معتقدم در طبیعت و زندگی خیلی خیلی ناچیزند مواردی که بشه این واژه ها رو به کار برد. منظور سخن من اینه که فرهنگ عجیب و غریب میان بر زدنی که امروزه در بین مردم و به خصوص در میون نسل جوون جا افتاده رو به چالش بکشم. همون فرهنگی که تلاش، صبر و کارهای اندک ولی مداوم روزمره که جوهره بیشتر موفقیت های چشم گیر انسان ها هستند رو کم رنگ و بی ارزش کرده و به جای اون داره انواع و اقسام میان برهای عجیب و بی خاصیت و گاهی حتی مضر و خطرناک رو تبلیغ می کنه که اگر کارهای الف، ب و پ رو انجام بدید، در چشم برهم زدنی روح و جسم و ثروت شما دگرگون میشه. من با فرهنگی مشکل دارم که روز به روز تلاش می کند تا از ارزش تلاش های بی وقفه دانشمندان و پزشکان کم کنه و به جای اون به خود نماهای شیک پوش و پرادعایی بها می ده که برای هر دردی نسخه ای راحت و آسون در دست دارند و اون رو با کمال میل به شما پیش کش می کنند. شومن هایی که کاری به جز شستشوی مغزی مخاطبانشون انجام نمی دهند و من نام اون ها رو "رمالان شیک پوش" گذاشتم.

این شیادان، که هر روز هم به تعدادشون افزوده می شه، تریبون های اثرگذار رو به دست گرفته اند و بدون کوچک ترین احساس مسولیتی مشغول تبلیغ خودشون و محصولاتشون هستند و درآمدهای میلیونی بی دردسر به جیب می زنند. اون هم از همون مردم عموما درمانده ای که از روی طمع یا ساده دلی، اندک سرمایه اندوخته خودشون رو دو دستی تقدیم آنان می کنند.

تمرکز اشتباه

مدت هاست که عادت کردیم بر روی جزئیات، لحظات پایانی و نکات ریزی که کار می کنند یا نه زیادی تمرکز کنیم: وزن ایده آل من چقدر باید باشه؟ رژیم غذایی مدیترانه ای برام مناسبه یا پیروی از الگوی روزه ی میان مدت؟ داروهای گیاهی و طب سنتی موثرتره یا پزشکی مدرن؟ ...؟

همه ی این پرسش های ریز و درشت رو می پرسیم ولی یادمون می ره برای داشتن زندگی سالم، تنها رسیدن به وزن ایده آل مهم نیست (تازه اون هم اگر چیزی به نام وزن ایده آل وجود داشته باشه)، برای فرار از انواع بیماری ها، روش های گوناگون از سراسر دنیا رو آزمایش می کنیم ولی حاضر نیستیم دست از سیگار و قلیون کشیدن برداریم، بیشتر تحرک داشته باشیم و کم تر فست فود مصرف کنیم و ... .

چاره چیه؟

به نظر خیلی ساده و پیش پا افتاده میاد ولی باور کنید حقیقت داره: اگر می خواهید نتیجه بگیرید، باید اقدام کنید. باید به خودتون زحمت یاد گرفتن بدید. سختی مهارت پیدا کردن را به جون بخرید. پشت کار و برنامه ریزی داشته باشید. نتیجه کارتون رو کنترل کنید. پیوسته حواستون به اتفاقات ریز و درشت مسیرتون باشه تا حواستون به هر چیزی پرت نشه و متمرکز بمونید و از همه مهم تر "باید صبر داشت".

میوه شیرین پیروزی یک شبه به دست نمی آد. تلخی پذیرش این واقعیت رو خوب می دونم، به خصوص برای نسل جوان و عجول امروز. اما باور کنید، هر چه زودتر این تلخی رو بچشید برای خودتون بهتره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مولد بودن در هرج و مرج

مولد بودن در هرج و مرج

دیدید که در برنامه ریزی و روی کاغذ، چقدر همه چی خوب پیش میره و معمولا چه شور و اشتیاقی برای شروعش دارید؟ ولی همچی که پای عمل به میون میاد کم کم مشکلات خود نمایی می کنند. اتفاقات پیش بینی نشده، زمان بندی های خوش بینانه نادرست، کارهایی که یادتون رفته بوده و از قلم انداختید و ... .

در دنیای واقعی موارد زیادی وجود دارند که به اندازه کافی قابل پیش بینی نیستند و نمی توانیم بر روی آنها کنترلی داشته باشیم. این طبیعت زندگیه و نمی شه از اون فرار کرد و اگر می خواهیم واقعا برنامه ای برای انجام کارهامون داشته باشیم، به خصوص برای اون هایی که زندگی های بسیار پر مشغله ای دارند، راهی نیست به جز پذیرش این حقیقت که زندگی سرشار است از عدم قطعیت. پس حالا که این واقعیت رو می دونیم تکلیف مون چی میشه؟ همین طور بدون برنامه و با تکیه به شانس بریم جلو و یا راهی برای روبرو شدن با عدم قطعیت و برنامه داشتن هم زمان هم وجود داره؟

اگه از اون دسته آدم هایی هستید که زندگیتون و نظم و روال خوبی داره و کم تر پیش میاد غافل گیر و شگفت زده بشید که ساده برنامه ریزی کنید و به زندگی تون ادامه بدید ولی اگر در در محیطی پر هرج و مرج زندگی می کنید و پیدا کردن روال براتون سخته، شاید سه تکنیک زیر بتونه کمکتون کنه:

1- روی وظایفتون متمرکز بمونید: همواره به خودتون یادآوری کنید که چرا کاری را که در حال انجامش هستید را انجام می دهید. برای همین روزانه یادداشت برداری کنید. بهونه نیارید. به برنامه هاتون به صورت روزانه بیاندیشید. به کجا می خواهید بروید؟ اگر هر روز به خوبی و روشنی بدانید که به کجا می خواهید بروید، به پیشرفت ادامه خواهید داد. به همین سادگی!

2- انفجاری و کوتاه عمل کنید: زمانی که زندگی تان، به هر دلیلی از نظم و برنامه خارج می شود، یکی از راه های کنار اومدن با شرایط، کار کردن به صورت فشرده و در مدت زمان های کوتاه است. البته زمانی در این تکنیک موفق خواهید شد که دقیق بدونید چه می خواهید و چه کار می خواهید انجام دهید. پس همیشه لیستی از اولویت ها و کارهایی که نیازمند انجامشون هستید داشته باشید، تا به محض به دست اومدن فرصت، به سرعت یکی شون رو انتخاب کنید و مشغولش بشید.

3- خودتون رو شارژ کنید: انجام کارهای بالا، اون هم زمانی که زندگی تون پر از بی نطمی و هرج و مرج شده، نیاز به توان جسمی و روحی زیادی داره. با یه روحیه ی ضعیف و یه بدن ناتوان یا بیمار زود کم میارید و خیلی نمی تونید به پیش برید. پس به خودتون احترام بگذارید. به بدنتون آسیب نرسونید. اون رو با غذاهای نامناسب و کم ارزش انباشته نکنید. تحرک داشته باشید و ورزش کنید. تا می تونید از هوای تازه تنفس کنید . نفس عمیق بکشید. روح و روان تون رو هم فراموش نکنید. تفریح کنید، هر چند کوتاه. دوستی های عمیق و سازنده برقرار کنید. از خانواده و نزدیکانتون غافل نشید. شادی های کوچک رو غنیمت بشمرید و برای شاد بودن منتظر اتفاقات هیجان انگیز بزرگ نشید. و از همه مهم تر:

برای زندگی تون یه فلسفه معنا دار داشته باشید تا در روزهای سخت و طاقت فرسا به راحتی در هم نشکنید

پیروز باشید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰