نوید آرامش

تلاش می کنم تا دنیا را به جایی بهتر از آن که تحویل گرفته ام تبدیل کنم

۹ مطلب با موضوع «بهترین خودتان شوید» ثبت شده است

یازده عادت مخرب که باید ترک کنیم

در این نوشته کوتاه به یازده رفتاری اشاره می کنم که هر چه کم تر انجام بدیم یا به طور کامل از زندگی مون حذف شون کنیم، بهره وری و بازده زندگی مون بهتر می شه.

 

یک: بیش از حد کار کردن

بعضی روزها می تونیم 12 تا 16 ساعت کار کنیم. اما اگر قرار باشه این کار همیشگی مون بشه، اصلا خوب نیست. فرسایش روانی و جسمی که در نتیجه ساعت های کاری طولانی مدت به شما دست می ده، باعث میشه که پس از مدتی عملا خیلی کم تر از اون چه در توان مون هست نتیجه بگیریم. پس اگر اختیار کارتون دست خودتونه، حواستون به ساعت های کاری طولانی باشه. به ویژه اگه بازده بالای کار براتون مهمه.

دو: نگرانی

اگر ورشکسته بشم چی میشه؟ اگر کارم رو از دست بدم چی؟ اگر سرطان بگیرم چی؟ اگر در سانحه هوایی کشته بشم؟ اگر... اگر ... . مغزمون رو با نگرانی انباشته می کنیم و همه زندگی مون خالی از شادی های طبیعی و گاه به گاهی میشه که طراوت بخش زندگی ما انسان هاست. نکته اینجاست " زندگی بالا و پایین زیاد داره و چه شما نگران باشید و چه نه، اتفاق ها می افتند". نگرانی همیشگی یعنی داشتن استرس همیشگی. با یه جستجوی ساده می تونید انبوهی از بیماری های مرتبط با استرس رو پیدا کنید. پس دست از همیشه نگران بودن بردارید و به زندگی تون ادامه بدید. اگر نمی تونید، از متخصص کمک بگیرید.

سه: لجبازی

تقریبا همیشه با دیگران در ارتباطیم. تا حالا شده با خودتون بگید: "برای چی باید به حرف این یارو گوش بدم؟" یا "آخه اون چی می فهمه؟". خوب هیچ وقت نمی فهمیم اگر واقعا به حرف های دیگران گوش ندیم و توجه نکنیم. یادمون باشه، اگه همیشه خودخواه و لجباز باشیم، در حقیقت با خودممون لجبازی می کنیم و درآخر دودش تو چشم خودمون خواهد رفت.

چهار: بی توجهی به سلامت

جوری که احساس می کنیم، کیفیت زندگی و کارها مون رو مشخص می کنه. اگر همیشه خسته اید و احساس ناخوشی دارید، چه طور انتظار انجام کارهای خوب و نتیجه بخش دارید؟ اگر خوراک خوب و سالم بخورید و بدن متناسب و سالم داشته باشید، نتیجه اش رو در تمام زندگی تون خواهید دید.

پنج: وسواس بررسی

در حال انجام چه کاری هستید؟ اگر دایم درگیر بررسی اینستاگرام، تلگرام و ... هستید، یعنی دارید وقت با ارزش تون رو به راحتی هدر می دید. شاید فکر می کنید دارید کاری انجام می دید ولی در واقع تنها مشغول سوزوندن وقت و زندگی تون هستید. دست از وسواس بررسی سایت های اینترنتی و شبکه های رنگارنگ اجتماعی بردارید. سرتون به کار خودتون باشه و وقتی مشغول انجام کاری هستید، خودتون رو با جون و دل وقف اون کار کنید.

شش: زندگی بدون هدف

به کجا می رویم اگر ندونیم کجا می خواهیم برویم؟ با این که پرسش به ظاهر بی سر و تهی میاد ولی دقت در مفهوم و پاسخ به اون راز بزرگ زندگی بسیاری از انسان های معمولی رو فاش می کنه. اگر ندونیم به کجا می خواهیم برویم ممکنه از هر جایی سر دربیاریم و اونجا لزوما جای مطلوب و دوست داشتنی نخواهد بود. به همین سادگی! انسان هایی که بیشتر زندگی خود رو به دور خود می چرخند و با مشکلات بی پایانی درگیر هستند، از همین دسته بی هدف هستند.

هفت: بله گفتن

بیشتر آدم ها از نه گفتن می ترسند. دلیلش هر چی که باشه اگر بخواهید مرتب بله بگویید، بیشتر وقت زندگی خودتون رو برای دیگران زندگی خواهید کرد. خوب بیاندیشید. لازم نیست به همه درخواست ها پاسخ مثبت بدهید. اولویت ها را بسنجید و اگر نمی توانید، بدون احساس گناه و عذاب وجدان "نه" بگویید.

هشت: اعتماد به حافظه

یادداشت نکردن اندیشه ها، ایده ها و برنامه هاتون اشتباه بزرگیه. اگر قرار باشه برای هر کاری از حافظه کمک بگیریم، مقدار زیادی از توان ذهنی خودمون رو از دست می دیم. این جدا از این واقعیته که اصولا حافظه انسان ها پر از اشتباه و فراموشیه و ذهن بدون فراموشی یه افسانه است. پس از نوشتن نهراسید و انرژی مغزیتون رو برای حل مشکلات به کار بگیرید.

نه: چشم پوشی از آموزش

تصور غالب اینه که اگر درس تموم شد، آموزش هم تموم میشه. ولی حقیقت اینه که زندگی از حرکت می ایسته اگر یادگرفتن رو متوقف کنید. روی خودتون سرمایه گذاری کنید. چیزهای جدید بیاموزید، کتاب بخونید و دوره های آموزشی بگذرونید.

ده: شکایت کردن

کاریه که تقریبا همه مون می کنیم. این از اون عادت هاست که خیلی ها می خوان ترک کنند ولی ناکام می مونند. شاید نشه هیچ وقت از اون خلاص بشیم. تنها کاری که از ما برمیاد، ظاهرا اینه که تلاش کنیم به خومون یادآوری کنیم که این یه عادت مخربه و هوشمندانه و آگاهانه از انجامش خود داری کنیم.

یازده: تمرکز نداشتن

بسیاری از افراد موفق گفته اند که تمرکز رمز شماره یک دست آوردهای بزرگ اون ها بوده. و این اصلا تعجبی نداره. آدم هایی که به همه چیز می پردازند، معمولا به جایی نخواهند رسید.

 

آیا شما هم از این عادت های رفتاری دارید؟ نگران نشید، همه ما زمان هایی در زندگی مون هست که رفتار های مخرب و غیر سازنده داریم. ولی اگر از رفتارهای لیست بالا بیشتر از پنج تا رو هم زمان دارید، باید کمی جدی تر به تغییر در زندگی تون فکر کنید.

پیروز باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هوش احساسی (بخش دوم)

هوش احساسی (بخش دوم)

مطالعه بخش نخست

انگیزش

در باره انگیزش بسیار نوشته شده. زمانی که از انگیزش در رابطه با هوش احساسی صحبت می کنیم، منظورمون تنها به روحیه داشتن و انرژی گرفتن برای انجا کار نیست. درباره داشتن یه احساس خوب تنها هم نیست. داریم درباره یک محرک درونی برای انجام چیزی حرف می زنیم. درباره ی بخشی از مغزمون که هنگام دست یافتن به هدف های با معنا برای ما، فعال می شه. تقریبا هرکسی کاری داره که می خواد در طول زندگیش با انجام برسونه. حالا چه اون کار راه اندازی یه کسب و کار باشه، تشکیل خانواده یا حتی آفرینش یه اثر هنری. هنگامی که انگیزه هامون درست باشند و عمل کنند، به روش های قابل لمس به واقعیت متصل خواهند شد. می خواهید تشکیل خانواده بدید؟ فرد صاحب انگیزه شروع به ارزیابی گزینه های ممکن می کنه و قرار خواستگاری می گذاره. می خواهید پیشرفت شغلی داشته باشید؟ آدم صاحب انگیزه خودش رو آموزش می ده و مدام به دنبال موقعیت های بهتر می گرده. دنیل گلمن پیشنهاد می ده برای آغاز بهره گیری از انگیزه، باید پیش از هر چیزی ارزش های خودمون رو بشناسیم. بیشتر ما اونقدر مشغول هستیم، فرصتی برای اندیشیدن و پیدا کردن ارزش های واقعیمون نداریم. یا حتی بدتر از اون، مدت زیادی مشغول انجام کارهایی می شیم که با ارزش ها مون تناقض دارند و اونقدر ادامه می دیم تا همه انگیزه مون از دست بره.

متاسفانه من نمی تونم به شما بگم که از زندگیتون چه می خواهید ولی استراتژی (روش) های زیادی هستند که میشه آزمایش کرد. از یادداشت هاتون استفاده استفاده کنید و زمان هایی که احساس خوب موفقیت و کسب دست آورد مهمی داشته اید رو پیدا کنید. سپس یه لیست از ارزش هاتون تهیه کنید. ار همه مهم تر این که حواستون به عدم قطعیت در زندگی باشه. بدونید که همیشه اوضاع اونجوری که دوست داریم پیش نمی ره، پس برای خودتون ارزش های قابل دست یابی در نظر بگیرید و فراموش نکنید، هرکسی که دست آورد بزرگی داشته که شما هم می پسندید و می خواهیدش، اون کار رو به آرامی و در طول زمان انجام داده.

هم دلی

احساسات ما تنها نیمی از روابط مون رو تشکیل می دهند. این همون بخشی که همه روزه روی اون تمرکز داریم. ولی نباید فراموش کنیم که همه آدم های مهم زندگی مون هم احساست، آرزو ها، انگیزه ها و ترس های خودشون رو دارند. هم دلی مهم ترین مهارت ما برای هدایت روابط ماست. هم دلی مهارتیه برای تمام عمر. در زیر به چند نکته برای تمرین هم دلی اشاره می کنم:

  • ساکت شوید و گوش کنید: از سخت ترین شون شروع می کنم چون مهم ترین شون هم هست. ما نمی تونیم برای درک دیگران زندگی اون ها رو تجربه کنیم. به جاش می تونیم خوب گوش بدهیم. گوش دادن یعنی اجازه بدیم طرف مون حرف بزنه بدون این که با اون مخالفت کنیم. این یعنی همه تعصبات و شک ها مون رو برای لحظاتی کنار بگذاریم و به فرد مورد نظرمون فرصت بدیم تا احساساتش رو بیان کنه. هم دلی سخته ولی تقریبا هر رابطه ای می تونه بهتر بشه اگر پیش از پاسخ دادن به طرف صحبت مون، دست کم چند ثانیه ای سکوت کنیم.
  • نسبت به خودتون منتقد باشی: یکی از سریع ترین راه های شکل گرفتن تعصب در عقیده، بحث کردن در دفاع از اونه. برای شکستن این روند، باید از خودمون انتقاد کنیم. اگر فکر می کنیم رئیس مون نسبت به ما بی انصاف و بی منطق بوده، تلاش کنیم و از کارهای اون دفاع کنیم. منصف باشیم و ببینیم اگر جای او بودیم آیا کارهاش رو منطقی می دیدیم؟ برای شروع هم دلی با نظرات دیگران، حتی مورد پرسش قرار دادن خودمون هم می تونه مفید باشه (هر چند شنیدن از خودشون خیلی بهتر و مفید تره)
  • تنها دانستن کافی نیست، بفهمیم: درک و تفاهم، کلید هم دلیه. تفاهم داشتن، تفاوت میان دانستن چیزی و هم دلی واقعی داشتن با اونه. اگر متوجه شدید که خیلی دارید از جمله "می دونم ولی" استفاده می کنید، باید کمی مکث کنید. چند لحظه ای عمیق بیاندیشیم و ببینیم زندگی مون چه گونه می شد اگر همون تجربه ای رو داشتیم که طرف مقابل مون داشته؟ کاملا طبیعی و نرماله که نخواهیم همه زمان زندگی مون رو به هم دلی با دیگران سپری کنیم. ولی زمان گذاشتن برای این کار، حتی اگر به اندازه زمان های بیکاریمون در محل کار باشه، فایده های زیادی برامون خواهد داشت.

هم دلی یعنی آلوده شدن در احساسات به همراه دیگری. اجازه دادن به خودمون برای تحت تاثیر تجربیات دیگران قرار گرفتن به منظور یافتن پاسخ مناسب احساسی در وجودمون. اگر دوست دارید مثبت نگر باشید یا نصیحتی دارید، مشکلی نیست. ولی هم دلی نیازمند صبره تا زمان مناسب کار فرابرسه. اگر کسی در حال اشک ریختن یا درد کشیدنه، نیازی نیست همون لحظه تمام تلاشمون رو برای کاهش درد اون بکنیم. به این بیاندیشیم که اون ممکنه چه احساسی داشته باشه و اجازه بدیم تا بتونه احساسش رو لمس کنه.

مهارت های اجتماعی

صحبت کردن درباره تمام مهارت های اجتماعی، اون هم در یک نوشته کوتاه، مانند فشردن آب دریا در قطره است. با این حال مهارت های 4 گانه ای که تا اینجا درباره شون حرف زدیم، کمک زیادی به حل مشکلات اجتماعی روزمره ما خواهند کرد. گُلمن معتقده که مهارت های اجتماعی، همه چیزمون رو از راندمان در کار گرفته تا زندگی عشقی، تحت تاثیر می گذاره:

"مهارت (شایستگی) اجتماعی شکل های بسیاری دارد- بیش از خوش صحبت بودنه این توانایی ها از قادر به هماهنگ شدن با احساسات دیگری و فهم این که چگونه درباره چیزها می اندیشید گرفته تا یه همکار و هم تیمی خوب در محیط کار بودن و متخصص در گفت و شنود شدن، گسترده اند. می توانید در هر کدام از این مهارت ها که برایتان مهم است رشد کنید ولی زمان می برد، تلاش می خواهد و پشتکار. الگو داشتن کمک می کند. یعنی یافتن کسی که تجسم مهارتی است که می خواهیم در آن رشد کنیم. ولی فراموش نکنید که باید هر زمان که شرایطش پیش آمد، تمرین کنید. و این ممکنه حتی به سادگی گوش دادن به فرزند نوجوان تان باشد و نه لزوما در یک موقعیت کاری."

می تونیم با با رایج ترین مشکلات اجتماعی آغاز کنیم: حل اختلاف.

این همون جاییه که باید تمام مهارت هامون در دنیای واقعی رو به کار بگیریم. میشه خیلی مفصل در این باره نوشت ولی این جا به صورت فشرده گام های پایه ی زیر رو برای کمک معرفی می کنم:

  • احساساتتون رو بشناسید و با اون ها درگیر بشید: هر زمان که با دیگری بحث می کنیم همه چیز می تونه به سرعت حساس و داغ بشه. اگر طرفتون از نظر احساسی حسابی درگیر شده، ابتدا باید به اون رسیدگی کرد. زمان بدهیم تا حرارت احساسی فروکش کنه، خودمون آروم بشیم و تنها پس از اون به سراغ حل مشکل بریم.
  • مشکلات را در آرامش حل کنید: زمانی که مغزمون درست کار می کنه مشخص کنیم که اختلاف اصلی چیه. پیش از این که به راه حل پرش کنیم مطمئن بشیم ما و طرفمون در باره این که مشکل چیه توافق داریم. راه حل هایی رو پیشنهاد بدیم که برای هر دو طرف مفید باشند و نسبت به امتیازاتی که طرف مقابلمون مایل به دادنش نیست هم دلی داشته بازیم. (و البته بر روی موضع بر حق خودمون هم با اقتدار بایستیم)
  • بر روی یک تفسیر سازنده نهایی توافق کنید: چه در تجارت هستیم یا در حال تفریح، همه چیز بهتر میشه اگه تمومه طرف های درگیر احساس کنند که در یک زمین مشترک هستند. حتی اگه نمیشه به یک نتیجه مثبت رسید، دست کم باید تلاشمون رو بکنیم قصد و نیت مون از برقراری ارتباط و مکالمه به سمت سازندگی و همکاری باشه. اجازه بدهیم طرفمون بدونه که، حتی با وجود این که دیدگاه های متفاوتی داریم، می خواهیم در جهت یک هدف مشترک نهایی کار کنیم.

البته که تعاملاتمون با دیگران همیشه از جنس اختلاف نظر نیستند. برخی از مهارت های اجتماعی مانند آشنایی با یک فرد جدید، همکاری با یک فرد دارای طرز فکر متفاوتی است و حتی بازی کردن هستند. ولی حل اختلاف یکی از بهترین چالش ها برای آموختن چگونگی کنترل احساسات هستند. مجادلات بهتر حل می شوند اگر بدونیم چه می خواهیم، به خوبی اون رو منتقل کنیم، خواست طرف مقابل مون رو درک کنیم و برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب و مناسب برای هر دو طرف تلاش کنیم. و این یعنی به کار گرفتن تمام گستره هوش اجتماعی ما.

پیروز باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هوش احساسی (بخش نخست)

هوش احساسی (بخش نخست)

(مهارت های اجتماعی که به ما نمی آموزند)

در فرایند رشد به ما درباره ریاضی، علوم و تاریخ آموزش های زیادی می دهند. انواع روش های حل مسئله را می آموزیم و این روزها روش ها و تکنیک های تست زنی و رتبه آوری در کنکور نیز تبدیل به جزء جدایی ناپذیر آموزش فرزندانمون شده. با این حال بیشتر ما نه می دانیم و نه آموزشی می بینیم در باره این که چگونه با حساسات خود و اطرافیان مون برخورد کنیم. این ها مهارت های ارزشمندی هستند که هنوز هم تا به امروز جایگاهی در سیستم آموزشی ما پیدا نکرده اند. مهارت های که زیر نام هوش احساسی (Emotional Intelligence) دسته بندی و مطالعه می شوند. البته این حوزه در علم روانشناسی هم نسبتا جدید به حساب می آید و تازه از میانه ده هشتاد میلادی روش هایی برای اندازه گیری و سنجش آن توسعه پیدا کرده اند. افرادی که مهارت های لازم در زمینه هوش احساسی را نداشته باشند، مشکلات بسیاری را در زندگی شخصی و اجتماعی خود تجربه خواهند کرد. آنها توانایی شناسایی و کنترل موثر عواطف و احساساتی را که خود و اطرافیان شون در شرایط مختلف تجربه می کنند، ندارند و به همین خاطر در بیشتر اوقات در روابط عاطفی، پیشرفت های شغلی و ارتباطات اجتماعی شون دچار مشکل و تنش هستند و گاهی حتی می تونه باعث از دست رفتن فرصت های طلایی زندگی شون نیز بشه.

هوش احساسی چیست؟

تا امروز مدل های گوناگونی برای اون پیشنهاد شده اما در این فرصت قصد دارم اشاره ای کوتاه داشته باشم به مدلی به نام "مدل مختلط" که توسط روانشناسی به نام دنیل گلمن پیشنهاد شده است.

مدل مختلط پنج گستره کلیدی دارد:

  • خودآگاهی: مربوط میشه به شناخت احساسات خودمون. این یعنی که ما بتونیم، هنگامی که نیازمندیم، ارزیابی دقیق و درستی از توانایی ها مون داشته باشیم و بدونیم که اون احساسات باعث برانگیخته شدن چه چیزهایی در وجودمون می شوند؛
  • مدیریت برخود: یعنی این که بتونیم احساسات مون رو مهار کنیم زمانی که مزاحم و مخل اوقاتمون شدند. یعنی این که توانایی کنترل احساسات مون رو داشته باشیم، به آرامی مخالفت خودمون رو بیان کنیم و از انجام کارهایی که ما رو شبیه آدم های هراسان و ترحم برانگیز می کنند، پرهیز کنیم؛
  • انگیزش: هر کسی با پاداش هایی مانند پول یا موقعیت اجتماعی برانگیخته می شه ولی در مدل گلمن صحبت از انگیزش به خاطر لذت شخصی، کنجکاوی و خرسندی ناشی از مفید بودن است؛
  • هم دلی: این دسته مرتبط با احساسات دیگران است. هم دلی مهارتی است که ما در اون، خوندن احساسات دیگران و دادن پاسخ مناسب به اون ها رو تمرین می کنیم؛
  • مهارت های اجتماعی: شامل به کارگیری هم دلی هم زمان با مذاکره درباره نیازهای خودمون و دیگران می شه. این یعنی توانایی پیدا کردن زمینه مشترک با دیگران، مدیریت اون ها در محیط کار و متقاعد کننده بودن است.

خودآگاهی

پیش از هر چیزی باید احساسات خودمون رو بشناسیم. بهبود خودآگاهی نخستین گام برای شناسایی مشکلاتی است که با آنها روبرو هستیم. در زیر چند روش ساده برای بهبود خودآگاهی آورده شده:

  • یادداشت بردارید: احساسات تان را ثبت کنید. در پایان روز بنویسید که چه بر شما گذشته است، چه احساسی داشتید و چگونه با آن روبرو شدید. به صورت دوره ای نوشته هایتان را مرور کنید. الگوهای تکرار شونده و یا هر زمانی را که بیش از حد واکنش نشان داده اید را یادداشت نمایید؛
  • از دیگران درخواست اطلاعات کنید: دریافت اطلاعات درباره خودتان از دیگران می تواند بسیار مفید باشد. تلاش کنید و از چند نفری که به خوبی شما را می شناسند بپرسید نقاط ضعف و قوت شما چه هستند؟ آن چه می گویند را یادداشت کرده و با گفته های دیگران مقایسه کنید. باز هم باید به دنبال الگوها باشید. مهم است که با ایشان بحث نکنید. حواستان باشد که هرگز نباید ایشان را اصلاح کنید. تنها باید تلاش کنید که درک خودتان از نگاه دیگران را نیز بسنجید؛
  • آرام باشید (مراقبه کنید): احساسات زمانی بیشترین کنترل بر ما را دارند که فرصتی برای آرام شدن و پردازش آنها را نداشته باشیم. دفعه بعدی که نسبت به چیزی واکنش احساسی داشتید، تلاش کنید تا پیش از انجام هر کاری مکث کنید. اگر راحت تر هستید می توانید مراقبه (مدیتیشن) کنید تا مغزتان را آرام کرده و به احساسات تون فضا برای تنفس بدهید.

اگر تا کنون هرگز خود آگاهی ارادی را تمرین نکرده اید، راهنمایی های بالا نقطه ای برای آغاز به شما می دهند. مهم ترین چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که به جای تمرکز تنها بر روی عوامل بیرونی، به درون مون نگاه کنیم.

 

مدیریت بر خود

زمانی که آموختیم احساسات مون چگونه کار می کنند، می تونیم شروع به تشخیص روش های کنترل اون ها کنیم. مدیریت مناسب بر خود یعنی این که طغیان هامون رو کنترل کرده، بین محرک های بیرونی و واکنش های زیاده از حد درونی مون تفاوت بگذاریم و اون کاری رو انجام بدیم که برامون بهترینه.

یکی از روش های کلیدی مدیریت بر احساسات، دگرگون سازی ورودی های احساسی مونه. احتمالا توصیه شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن در هنگام عصبانیت براتون آشنا باشه. ولی باید بدونید مکث کردن و شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن برای آدمی که برافروخته شده و شدیدا تحت تاثیر احساساتش قرار داره نیاز به تلاش بسیار زیاد و اراده قوی داره. اگر می تونید که خوشا به حالتون و اراده محکمتون. اگر نه، می تونید با وارد کردن شوک و تکون فیزیکی به بدنتون، چرخه احساسی رو بشکنید. اگر احساس سستی دارید چند حرکت ورزشی انجام بدید. اگر در چرخه های احساسی گیر افتادید به خودتون "یه ضربه ناگهانی" (مثلا یه سیلی!) بزنید. هر چیزی که بتونه شوک کوچکی به شما وارد کنه و چرخه موجود رو بشکنه مفیده.

هدایت انرژی احساسی به سمت انجام کارهای مفید نیز یه روش موثر دیگه است. اگر تواناییش رو دارید، جلوی فوران احساساتتون رو بگیرید و به جای اون انرژی حبس شده اش را با انجام کارهای مفید تخلیه کنید. کارهایی مانند نواختن موسیقی، کشیدن نقاشی، پیاده روی یا دویدن، ساخت کاردستی، مشغول به کار شدن و ... .

یادتون باشه که شما نمی تونید همیشه چیزهایی رو که عواطف و احساسات تون را برانگیخته می کنند، کنترل کنید ولی در عوض آن می تونید روش هایی را که به احساسات تون واکنش نشون می دهید را کنترل نمایید. البته همه احساسات رو هم نمیشه به راحتی کنترل و هدایت کرد اما همیشه لحظاتی هست که شدت اون ها کم تر از معموله و این بهترین زمان برای بهره بردن از فرصت و تمرین کنترل آنهاست.

ادامه دارد ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ساخت عادت به کمک استراتژی های نظامی سان تسو

ساخت عادت به کمک استراتژی های نظامی سان تسو

 

 

"راهتان را از مسیرهای غیر منتظره و با حمله به نقاط بدون دفاع بگشایید."

"تاکتیک های نظامی مانند آب هستند. آب به خاطر طبیعتش، از بلندی ها می گریزد و به سمت پایین می شتابد. پس در جنگ نیز باید از آنچه قوی است دوری گزید و به آنچه ضعیف است ضربه زد."

سان تزو

سان تزو (Sun Tzu)، استراتژیست افسانه ای جنگ در چین باستان و نگارنده کتاب (هنر رزم) است. با وجود این که این استراتژی ها برای استفاده در جنگ و میدان نبرد نوشته شده اند، اما بسیار کاربردی هستند و به راحتی می توان از آنها در نبرد زندگی ، برای ساخت عادت های خوب و یا از بین بردن عادت های بد و نامطلوب، نیز بهره گرفت.

نبرد در میدان عادت ها

بیشتر ما، برای ساخت عادت های جدید، رسیدن به اهداف مون و برنده شدن در رقابت های زندگی، به قدرت اراده و پشتکار خود تکیه می کنیم. نبرد بر ضد عادت های بدمان را درست در جایی به پیش می بریم که آنها بسیار قدرتمند هستند. برای نمونه تلاش می کنیم در اتاق های شلوغ و پر سر و صدا کتاب بخونیم، در خانه ای انباشته از شکلات و شیرینی برای تغذیه سالم برنامه می ریزیم، در حالی که تلویزیون روشن است و گوشی هوشمندمان در کنار، برای تمرکز بر روی کارهای جدی تلاش می کنیم، برای کار های مهم کمبود زمان داریم و آن وقت ساعت ها در اینترنت و شبکه های اجتماعی پرسه می زنیم و ... . بعد از همه این ها، زمانی که شکست می خوریم، به مشکلاتی مانند "کمبود اراده"، "انگیزه ی ناکافی" و سایر دلایلی از این دست اشاره می کنیم در صورتی که بیشتر اوقات، شکست هایمان، نتیجه مستقیم استفاده از استراتژی نامناسب است و بس.

شما زمانی در ایجاد و توسعه عادت های خوب و سازنده موفق تر خواهید بود که آنهایی را بسازید که راحت تر می توانید نگاهشان دارید. باید ببینید که کدام عادت ها را راحت تر می تونید ایجاد کنید و کدام ها سخت تر هستند و تلاش بیشتری می طلبند. فرد باهوش مستقیم به مبارزه ی با عادت های بد قدرتمندش نمی پردازه و زمانی به اون ها حمله ور می شه که ضعیف شده و برای تغییر آسان شده باشند.

مبارزه در نبردهایی که برنده شدن در آن ها سرنوشت محتوم شماست

پیشرفت ها و بهتر شدن ها، به تنهایی محصول نیروی اراده و یا اخلاق حرفه ای نیستند. اون ها محصول استراتژی هستند. بیشتر اوقات اونچه ما کمبود یا نبود اراده می دونیم، نتیجه تلاش برای ساخت یا ترک عادت، در محیط های نامناسب هستند. عادت هاتون رو جاهایی بسازید که آسون هستند. شرایط رو بازنگری کنید. به گونه ای بازی کنید که شانستون بیشترین باشه. به نظر کار ساده ای می رسه اما نیاز به تمرین و هوشمندی زیادی داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهترین خودتان شوید - بخش چهارم

بهترین خودتان شوید - بخش چهارم

پرسش های کلیدی

آیا کاری را انجام می دهم که عاشق آن هستم؟

بدترین اتفاقی که می تونه بیفته چیه؟

امروز چه کار خوبی انجام دادم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهترین خودتان شوید - بخش سوم

بهترین خودتان شوید - بخش سوم

روان خود را بهینه کنید

مراقبه (مدیتیشن) کنید

درباره تاثیرات مثبت انجام مراقبه بسیار نوشته اند. مراقبه را می توان به ساده ترین روش ممکن و تقریبا در هر مکانی انجام داد. با کمی جستجو در اینترنت می تونید انواع روش های انجام مراقبه را بیابید و همان را که مناسب شخصیت شما و سبک زندگی شماست انتخاب و تمرین کنید و از مزایای آن بهره ببرید.

سپاس گذاری کنید

سپاس گذاری را تمرین کنید. هر روز پیش از خواب وقت بگذارید و ببینید برای چه چیزهایی می تونید در اون روز سپاس گذار باشید. آنها را بنویسید. پس از گذشت مدتی، با خوندن نوشته هاتون متوجه همه آن چیزهای با ارزشی که در زندگی تون دارید و در جریان روزمرگی های زندگی فراموش می شوند خواهید شد.

چیزهای تازه بیاموزید

خود را متعهد کنید تا هر روز چیز تازه ای بیاموزید. با این کار هم توانایی خودتون را افزایش می دهید و هم مغزتون رو تازه و جوان نگاه خواهید داشت.

با آنهایی که بالا نمی برندتان قطع رابطه کنید

اگر نمی شود، رابطه تان را تا آنجا که امکان دارد کم کنید. هم نشینی با افراد منفی و سمی شما را هم مسموم می کنه. مقابله با آنها اگر غیر ممکن نباشه، انرژی بسیار زیادی از شما خواهد گرفت و توانی برای صرف انرژی روانی برای پیشرفت خود نخواهید داشت.

خود را ارزیابی کنید

اگر برنامه هاتون نتیجه نمی ده، باید روزتون را بررسی کنید تا ببینید اون رو واقعا چگونه صرف می کنید. اشتباهات خود را اصلاح کنید و بر روی نقاط قوت خود سرمایه گذاری نمایید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهترین خودتان شوید - بخش دوم

بهترین خودتان شوید - بخش دوم

تن خود را بهینه کنید

در این باره تا دلتون بخواد می تونید مطلب پیدا کنید. اونقدر مفصل که اگه همه عمرتون هم بخونید باز تمام نخواهد شد. یه دلیلش تنوعیه که آدم ها در عین تشابه ظاهری خودشون، در زیست شناسی و عملکرد بدن هاشون دارند. یه دلیل دیگه اش کشفیاتیه که هر روز در حوزه پزشکی بدست میاند. البته حجم بسیار زیاد اطلاعاتی که مردم با تکیه بر تجربه های شخصی خودشون به دیگران تعمیم می دهند رو هم نباید از قلم انداخت. خلاصه این که اگر بخوام هر آنچه گفته شده رو اینجا بنویسم، نه امکانش و نه اصلا فایده ای داره. هدف من در این سلسله نوشته، ارائه یه مجموعه خلاصه و مهم تر از همه کاربردیه. پس تنها به اون نکته هایی اشاره می کنم که تاثیر بخشی اون ها توسط مطالعات و تجربیات زیادی اثبات شده اند. تا اونجایی هم که امکان داره کوتاه و مختصر می نویسم تا به خاطر سپردن و عمل به اون آسون تر باشه. پس بریم ببینیم چگونه میشود تن خودمون رو به سازی کنیم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهترین خودتان شوید - بخش نخست

بهترین خودتان شوید - بخش نخست

ذهنتان را بهینه کنید

تکنیک های ساده ای هستند که به کمک اونها می تونیم ذهن خودمون رو طوری تنظیم کنیم که در بهترین حالت خودش باشه. این کار مثل تنظیم موتور برای ماشین می مونه. اگه درست انجام بشه خود به خود تعدادی از مشکلاتمون ناپدید می شند و از رخ دادن مشکلات ریز و درشت زیادی در آینده جلوگیری خواهد شد. چون نمی خوام طولانی بشه مطلب، کوتاه و تیتر وار اون ها رو در ادامه براتون می شمارم. ولی فراموش نکنید که با وجود ظاهر ساده بعضی از این کارها، نتایجشون می تونه درخشان باشه. خصوصا اگه روزمره انجام بشه.

هرگز تاثیر کارهای کوچکی رو که هر روز انجام می دید رو دست کم نگیرید

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بهترین خودتان شوید

دیباچه

 

روال روزمره نداشتن یا همان بدون ساختار بودن زندگی روزانه، انرژی روانی، فیزیکی و احساسی بسیار بیشتری را می بلعد تا داشتن هر گونه روال و عادت روزمره. نداشتن عادت های خوبی که ما را بهتر می کنند، تن و جان ما را تحلیل می برد. شکل دادن عادت ما را در رسیدن به اولویت هایمان کمک می کند، به تعویق انداختن کارها را کم، مسیر مان به سوی هدف هایمان را حفظ و تنظیم و تندرستی ما را تضمین می کند.

عادت های خوب به سختی ساخته می شوند ولی زندگی با آنها راحت است در صورتی که عادت های بد به راحتی شکل می گیرند ولی زندگی با آنها سخت است.

در روزهای آتی، به تدریج و به صورت دسته بندی شده، در باره ی روش های عملی ساخت عادت های مفید و حذف عادت های بد برایتان خواهم نوشت.

 بخش نخست: ذهن تان را بهینه کنید

بخش دوم: تن خود را بهینه کنید

بخش سوم: روان خود را بهینه کنید

بخش چهارم : پرسش های کلیدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰