نوید آرامش

تلاش می کنم تا دنیا را به جایی بهتر از آن که تحویل گرفته ام تبدیل کنم

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

ساخت عادت به کمک استراتژی های نظامی سان تسو

ساخت عادت به کمک استراتژی های نظامی سان تسو

 

 

"راهتان را از مسیرهای غیر منتظره و با حمله به نقاط بدون دفاع بگشایید."

"تاکتیک های نظامی مانند آب هستند. آب به خاطر طبیعتش، از بلندی ها می گریزد و به سمت پایین می شتابد. پس در جنگ نیز باید از آنچه قوی است دوری گزید و به آنچه ضعیف است ضربه زد."

سان تزو

سان تزو (Sun Tzu)، استراتژیست افسانه ای جنگ در چین باستان و نگارنده کتاب (هنر رزم) است. با وجود این که این استراتژی ها برای استفاده در جنگ و میدان نبرد نوشته شده اند، اما بسیار کاربردی هستند و به راحتی می توان از آنها در نبرد زندگی ، برای ساخت عادت های خوب و یا از بین بردن عادت های بد و نامطلوب، نیز بهره گرفت.

نبرد در میدان عادت ها

بیشتر ما، برای ساخت عادت های جدید، رسیدن به اهداف مون و برنده شدن در رقابت های زندگی، به قدرت اراده و پشتکار خود تکیه می کنیم. نبرد بر ضد عادت های بدمان را درست در جایی به پیش می بریم که آنها بسیار قدرتمند هستند. برای نمونه تلاش می کنیم در اتاق های شلوغ و پر سر و صدا کتاب بخونیم، در خانه ای انباشته از شکلات و شیرینی برای تغذیه سالم برنامه می ریزیم، در حالی که تلویزیون روشن است و گوشی هوشمندمان در کنار، برای تمرکز بر روی کارهای جدی تلاش می کنیم، برای کار های مهم کمبود زمان داریم و آن وقت ساعت ها در اینترنت و شبکه های اجتماعی پرسه می زنیم و ... . بعد از همه این ها، زمانی که شکست می خوریم، به مشکلاتی مانند "کمبود اراده"، "انگیزه ی ناکافی" و سایر دلایلی از این دست اشاره می کنیم در صورتی که بیشتر اوقات، شکست هایمان، نتیجه مستقیم استفاده از استراتژی نامناسب است و بس.

شما زمانی در ایجاد و توسعه عادت های خوب و سازنده موفق تر خواهید بود که آنهایی را بسازید که راحت تر می توانید نگاهشان دارید. باید ببینید که کدام عادت ها را راحت تر می تونید ایجاد کنید و کدام ها سخت تر هستند و تلاش بیشتری می طلبند. فرد باهوش مستقیم به مبارزه ی با عادت های بد قدرتمندش نمی پردازه و زمانی به اون ها حمله ور می شه که ضعیف شده و برای تغییر آسان شده باشند.

مبارزه در نبردهایی که برنده شدن در آن ها سرنوشت محتوم شماست

پیشرفت ها و بهتر شدن ها، به تنهایی محصول نیروی اراده و یا اخلاق حرفه ای نیستند. اون ها محصول استراتژی هستند. بیشتر اوقات اونچه ما کمبود یا نبود اراده می دونیم، نتیجه تلاش برای ساخت یا ترک عادت، در محیط های نامناسب هستند. عادت هاتون رو جاهایی بسازید که آسون هستند. شرایط رو بازنگری کنید. به گونه ای بازی کنید که شانستون بیشترین باشه. به نظر کار ساده ای می رسه اما نیاز به تمرین و هوشمندی زیادی داره.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
موفقیت: شانس یا تلاش؟

موفقیت: شانس یا تلاش؟

تا حالا شده به عدالت دنیوی شک کنید؟ خیلی شنیدید و شاید خودتون هم باور داشته باشید که برای موفقیت باید تلاش کرد، برنامه ریزی داشت و هدف مند بود. با این همه خیلی هم دیدیم و شنیدیم یا شاید هم خودمون تجربه کردیم که ظاهرا فقط تلاش نیست که موثره. مثلا شما سال ها تلاش کردید و در حرفه خودتون به پیشرفت های خوبی رسیدید و بعد ناگهان به خودتون می آیید و می بینید که یه جوون تازه از راه رسیده، به مدد ثروت پدری، وارد صنف شما شده، بهترین متخصص ها و مشاورها رو به کار گرفته و از همین ابتدای کار سال ها پیش تر از شماست! یا این که آدم خیلی با استعدادی رو می شناسید که اگر توی یه کشور پیشرفته تر و غیر از اینجا به دنیا اومده بود تا چه اندازه می تونست پیشرفت کنه در حالی که اینجا صبح تا شب داره سگ دو می زنه برای یه لقمه نون. می دونم که از این مثال ها خیلی شنیده اید و دیده اید. هر زمان که من با این موضوع روبرو می شم، عمیقا به فکر فرو می روم که پس نقش تلاش چیه؟ هدف مندی و برنامه ریزی کجای کاره؟ اصلا چرا باید کاری کرد وقتی که همه چیز تا این اندازه می تونه شانسی باشه؟ اون بچه ای که در فقر و فلاکت به دنیا میاد چه شانسی داره در مقابل بچه ای که وسط امکانات و در یه خونواده نرمال متولد شده؟ نمی خوام بحث الکی راه بندازم و فلسفه بافی کنم و بگم که هر کسی اگر تلاش کنه حتما راهی برای موفقیت پیدا می کنه. بحثش رو نمی کنم چون به اون باور ندارم. بله، از نظر آماری برای همه هر گونه شانسی وجود داره ولی عدد احتمالش خیلی مهمه. یه آدم فقیر متولد شده در یه کشور عقب مونده حتما برای موفق شدن شانس داره، ولی چقدر؟ حتما یه فرد تحصیل کرده از یه خوانواده مرفه می تونه زمین بخوره و زندگیش نابود شده، ولی چند درصد احتمال داره؟ بدون تردیدد داستان های زیادی شنیده اید از آدم های موفق در حوزه های مختلف که روزگاری جزء پایین ترین سطوح فرهنگی و اقتصادی جامعه خودشون بودند اما به مدد تلاش و همت بالا، تونستن خودشون رو نجات بدن و تبدیل به اسطوره شوند. اما آیا تا به حال داستانی یا چیزی از تموم اون کسانی که شرایط مشابهی داشتند و با وجود تلاش زیادی هم که کردند، به هیچی نرسیدند، شنیده اید؟ بعید می دونم! دلیلش هم کاملا طبیعیه، کسی شکست رو تبلیغ نمی کنه و براش کتاب نمی نویسه ولی همه موفقیت و پیروزی رو دوست دارند و از گفتن و شنیدنش درباره اش لذت می برند. بنابراین تموم این قهرمانانی که می بینید و داستان های تحسین برانگیزی که درباره شون می خونید، تنها برش کوچکی هستند از یه واقعیت تلخ بزرگ. من نمی خوام نا امیدتون کنم و تشویقتون کنم به تن پروری و تقدیر گرایی مطلق. چیزی که می خوام درباره اش بگم واقعیته و واقعیت از نظر من این جوریه:

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
تسلیم شویم یا تلاش کنیم؟

تسلیم شویم یا تلاش کنیم؟

یکی از سخت ترین لحظات زندگی، لحظه ای است که باید تصمیم بگیریم ادامه دهیم یا این که بی خیال بشیم و رها کنیم. از یک طرف داشتن پشتکار برای رسیدن به بعضی از نتایج بسیار ضروریه و باید بتونیم بر نا امیدی ها و احساسات منفی شکست هایی که در مسیر رسیدن به اهدافمان می خوریم غلبه کنیم. از طرف دیگه توصیه به ادامه دادن و هرگز تسلیم نشدن هم در برخی اوقات می تونه وحشتناک و فاجعه بار باشه. در زندگی گاهی تلاش لازمه گاهی هم تسلیم شدن. یه وقت هایی باید کار را رها کرد و راه های دیگه رو آزمود. اما از کجا می شه فهمید کی باید ادامه داد و کی باید تسلیم شد؟ در این نوشتار کوتاه، تلاش می کنم که پاسخی برای پرسش دشوارمون به شما ارئه بدم. روشی که نامش رو ((سه مرحله شکست)) گذاشتم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عکس زیبای لحظه پیروزی

عکس زیبای لحظه پیروزی

موفقیت در یک چشم برهم زدن!

تب موفقیت های یک شبه رایج ترین بیماری جامعه ماست. شرایط نامناسب اقتصادی و نبود چشم انداز مناسب و امیدوار کننده برای آینده نزدیک از یک سو و حجم بالای خبرهای ناخوش آیند اختلاس ها و داستان های کلاه برداران شاد و پیروزی که هر روز در شبکه های اجتماعی می خونیم، از سوی دیگه، باعث شدند تا امروز بیشتر از هر زمان دیگه ای اعتقاد به کار و تلاش برای موفقیت در زندگی پیش مردم، به خصوص جوانان، از بین بره. این وسط یه عده آدم فرصت طلب، نقش رمالان نوین رو بازی می کنند و در قالب انواع و اقسام روش ها و متدهای خوش رنگ و لعابی که گاهی با به اصطلاح مطالعات علمی هم بزک شدند، ذهن های خسته و نا امید مردم رو با وعده های رنگارنگ موفقیت و پیروز و میلیاردر شدن در چند ماه یا حتی چند هفته (!) وارد خلسه های شیرین و دوست داشتنی می کنند و وقتی که خوب ذهنتون آماده شد، ماهی خودشون رو که همون اندک پس انداز ناچیزتون هست رو از دستتون می گیرن و شما رو رها می کنند در عالم بی انتهای رویاهای شیرین ... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هدف گذاری یا ساخت سیستم

هدف گذاری یا ساخت سیستم

 

بارها و بارها شنیده اید که برای رسیدن به موفقیت و داشتن یه زندگی خوب، هدف گذاری مهم و ضروریه. اما اگه شما هم مثل من بوده باشید، حتما تجربه کردید که پس از خوندن یا شنیدن یه متن انگیزشی و مفصل در باره هدف گذاری و تکنیک های درست اون، با چه اشتیاقی قلم و کاغذ برمی دارید، هدف هاتون رو تدوین می کنید و با کلی انرژی شروع به برنامه ریزی برای رسیدن به اون ها می کنید و هر روز پیشرفت خودتون رو بررسی می کنید و ... . ولی یه دفعه یه روز همین طوری بی مقدمه احساس می کنید که حوصله انجام برنامه اون روزتون رو ندارید. با خودتون می گید امروز رو حوصله ش نیست، فردا دوباره شروع می کنم. بعد یه مدت به خودتون میاید و می بینید که ای دل غافل، الان هفته ها یه شاید حتی ماه هاست که زندگی تون درست شده مثل زمانی که هیچ برنامه و هدف مدونی نداشتید و خودتون هم اصلا نفهمیدید که کی به اینجا رسیدید. تازه دردسر اصلی از اینجا شروع می شه که با کشف این حقیقت ناخوش آیند، شروع می کنید به سرزنش خودتون به خاطر نداشتن پشتکار و اراده کافی و همین طور با تخریب روحیه خودتون، انرژی روحی و روانی خودتون رو تحلیل می برید. بعدش هم یا به کل بی خیال هدف گذاری و برنامه ریزی برای زندگی تون میشید. یا باز هم از نو شروع می کنید و دوباره پس از یه مدتی می بینید که رسیدید همون نقطه ای که دفعه پیش بودید.

واقعا مشکل از کجاست؟ آیا اراده کافی نداریم؟ آیا اهداف مون خیلی غیر منطقی تنظیم شده بودند؟ یا شاید هم روش برنامه ریزی اموراتمون مناسب روحیات ما و نوع کاری که قصد انجامش رو داشتیم نبوده؟ برای دونستنش تنها یک راه هست و اون هم این که باید بادقت بنشینیم و بررسی کنیم.

تو این مطلب قصد ندارم وارد بحث مفصل روش های اصولی برنامه ریزی و تکنیک های مختلف اون بشم. شاید یه وقت دیگه به این موضوع هم بپردازم. اینجا و اکنون، هدفم اشاره به چند تا از نقطه ضعف ها و محدودیت های هدف گذاری و ارایه یه روش جایگزین مناسب و کارآمده در زمینه هایی که هدف گذاری پاسخگوی نیازمون نبوده و اون هم چیزی نیست به جز ((ساخت سیستم))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰