این روزها که همه جا پر شده از خبرهای نا خوش آیند، استرس و فشار زندگی بیشتر از هر زمان دیگه ای شده و امید به آینده خیلی کم رنگ شده، همه یه جورایی منتظر هستند تا یکی بیاد و اوضاع رو روبه راه کنه، حالا هر کسی فراخور باورها و اعتقاداتش. من باور دارم که امروز راهی نداریم جز این که خودمون برای خودمون آستین بالا بزنیم. انتظار رخ دادن معجزه رو ندارم. فکر هم نمی کنم که قراره دنیا رو عوض کنم. فقط می دونم که آخرین سنگر نجاتم، استقامت روحی و باورهای بنیادین درونی خودمه. داستانیه که برای زندگی خودم تعریف می کنم و حالا که به این سن رسیدم (الان 40 سالمه) به تجربه خودم و با مطالعه کتاب های ارزشمند اندیشمندان معاصر و درگذشته، بیشتر و بیشتر به این باور رسیده ام که بهترین کاری که می شه کرد اینه که تلاش کنم، هر چند خیلی محدود و کوچک، دنیا را به جایی بهتر از اونی تبدیل کنیم که تحویل مون دادند. اگر شما هم با من هم عقیده ایید، همراهم شوید تا گام به گام در این راه طولانی به پیش برویم و در کنار هم و با ایجاد تغییرات کوچک ولی مداوم روزمره، تغییرات بزرگی ایجاد کنیم در زندگی خودمون و اطرافیان مون. هرگز اهمیت کارهای کوچک ولی مداوم رو دست کم نگیرید!