(مهارت های اجتماعی که به ما نمی آموزند)

در فرایند رشد به ما درباره ریاضی، علوم و تاریخ آموزش های زیادی می دهند. انواع روش های حل مسئله را می آموزیم و این روزها روش ها و تکنیک های تست زنی و رتبه آوری در کنکور نیز تبدیل به جزء جدایی ناپذیر آموزش فرزندانمون شده. با این حال بیشتر ما نه می دانیم و نه آموزشی می بینیم در باره این که چگونه با حساسات خود و اطرافیان مون برخورد کنیم. این ها مهارت های ارزشمندی هستند که هنوز هم تا به امروز جایگاهی در سیستم آموزشی ما پیدا نکرده اند. مهارت های که زیر نام هوش احساسی (Emotional Intelligence) دسته بندی و مطالعه می شوند. البته این حوزه در علم روانشناسی هم نسبتا جدید به حساب می آید و تازه از میانه ده هشتاد میلادی روش هایی برای اندازه گیری و سنجش آن توسعه پیدا کرده اند. افرادی که مهارت های لازم در زمینه هوش احساسی را نداشته باشند، مشکلات بسیاری را در زندگی شخصی و اجتماعی خود تجربه خواهند کرد. آنها توانایی شناسایی و کنترل موثر عواطف و احساساتی را که خود و اطرافیان شون در شرایط مختلف تجربه می کنند، ندارند و به همین خاطر در بیشتر اوقات در روابط عاطفی، پیشرفت های شغلی و ارتباطات اجتماعی شون دچار مشکل و تنش هستند و گاهی حتی می تونه باعث از دست رفتن فرصت های طلایی زندگی شون نیز بشه.

هوش احساسی چیست؟

تا امروز مدل های گوناگونی برای اون پیشنهاد شده اما در این فرصت قصد دارم اشاره ای کوتاه داشته باشم به مدلی به نام "مدل مختلط" که توسط روانشناسی به نام دنیل گلمن پیشنهاد شده است.

مدل مختلط پنج گستره کلیدی دارد:

  • خودآگاهی: مربوط میشه به شناخت احساسات خودمون. این یعنی که ما بتونیم، هنگامی که نیازمندیم، ارزیابی دقیق و درستی از توانایی ها مون داشته باشیم و بدونیم که اون احساسات باعث برانگیخته شدن چه چیزهایی در وجودمون می شوند؛
  • مدیریت برخود: یعنی این که بتونیم احساسات مون رو مهار کنیم زمانی که مزاحم و مخل اوقاتمون شدند. یعنی این که توانایی کنترل احساسات مون رو داشته باشیم، به آرامی مخالفت خودمون رو بیان کنیم و از انجام کارهایی که ما رو شبیه آدم های هراسان و ترحم برانگیز می کنند، پرهیز کنیم؛
  • انگیزش: هر کسی با پاداش هایی مانند پول یا موقعیت اجتماعی برانگیخته می شه ولی در مدل گلمن صحبت از انگیزش به خاطر لذت شخصی، کنجکاوی و خرسندی ناشی از مفید بودن است؛
  • هم دلی: این دسته مرتبط با احساسات دیگران است. هم دلی مهارتی است که ما در اون، خوندن احساسات دیگران و دادن پاسخ مناسب به اون ها رو تمرین می کنیم؛
  • مهارت های اجتماعی: شامل به کارگیری هم دلی هم زمان با مذاکره درباره نیازهای خودمون و دیگران می شه. این یعنی توانایی پیدا کردن زمینه مشترک با دیگران، مدیریت اون ها در محیط کار و متقاعد کننده بودن است.

خودآگاهی

پیش از هر چیزی باید احساسات خودمون رو بشناسیم. بهبود خودآگاهی نخستین گام برای شناسایی مشکلاتی است که با آنها روبرو هستیم. در زیر چند روش ساده برای بهبود خودآگاهی آورده شده:

  • یادداشت بردارید: احساسات تان را ثبت کنید. در پایان روز بنویسید که چه بر شما گذشته است، چه احساسی داشتید و چگونه با آن روبرو شدید. به صورت دوره ای نوشته هایتان را مرور کنید. الگوهای تکرار شونده و یا هر زمانی را که بیش از حد واکنش نشان داده اید را یادداشت نمایید؛
  • از دیگران درخواست اطلاعات کنید: دریافت اطلاعات درباره خودتان از دیگران می تواند بسیار مفید باشد. تلاش کنید و از چند نفری که به خوبی شما را می شناسند بپرسید نقاط ضعف و قوت شما چه هستند؟ آن چه می گویند را یادداشت کرده و با گفته های دیگران مقایسه کنید. باز هم باید به دنبال الگوها باشید. مهم است که با ایشان بحث نکنید. حواستان باشد که هرگز نباید ایشان را اصلاح کنید. تنها باید تلاش کنید که درک خودتان از نگاه دیگران را نیز بسنجید؛
  • آرام باشید (مراقبه کنید): احساسات زمانی بیشترین کنترل بر ما را دارند که فرصتی برای آرام شدن و پردازش آنها را نداشته باشیم. دفعه بعدی که نسبت به چیزی واکنش احساسی داشتید، تلاش کنید تا پیش از انجام هر کاری مکث کنید. اگر راحت تر هستید می توانید مراقبه (مدیتیشن) کنید تا مغزتان را آرام کرده و به احساسات تون فضا برای تنفس بدهید.

اگر تا کنون هرگز خود آگاهی ارادی را تمرین نکرده اید، راهنمایی های بالا نقطه ای برای آغاز به شما می دهند. مهم ترین چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که به جای تمرکز تنها بر روی عوامل بیرونی، به درون مون نگاه کنیم.

 

مدیریت بر خود

زمانی که آموختیم احساسات مون چگونه کار می کنند، می تونیم شروع به تشخیص روش های کنترل اون ها کنیم. مدیریت مناسب بر خود یعنی این که طغیان هامون رو کنترل کرده، بین محرک های بیرونی و واکنش های زیاده از حد درونی مون تفاوت بگذاریم و اون کاری رو انجام بدیم که برامون بهترینه.

یکی از روش های کلیدی مدیریت بر احساسات، دگرگون سازی ورودی های احساسی مونه. احتمالا توصیه شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن در هنگام عصبانیت براتون آشنا باشه. ولی باید بدونید مکث کردن و شمردن تا 10 و تنفس عمیق داشتن برای آدمی که برافروخته شده و شدیدا تحت تاثیر احساساتش قرار داره نیاز به تلاش بسیار زیاد و اراده قوی داره. اگر می تونید که خوشا به حالتون و اراده محکمتون. اگر نه، می تونید با وارد کردن شوک و تکون فیزیکی به بدنتون، چرخه احساسی رو بشکنید. اگر احساس سستی دارید چند حرکت ورزشی انجام بدید. اگر در چرخه های احساسی گیر افتادید به خودتون "یه ضربه ناگهانی" (مثلا یه سیلی!) بزنید. هر چیزی که بتونه شوک کوچکی به شما وارد کنه و چرخه موجود رو بشکنه مفیده.

هدایت انرژی احساسی به سمت انجام کارهای مفید نیز یه روش موثر دیگه است. اگر تواناییش رو دارید، جلوی فوران احساساتتون رو بگیرید و به جای اون انرژی حبس شده اش را با انجام کارهای مفید تخلیه کنید. کارهایی مانند نواختن موسیقی، کشیدن نقاشی، پیاده روی یا دویدن، ساخت کاردستی، مشغول به کار شدن و ... .

یادتون باشه که شما نمی تونید همیشه چیزهایی رو که عواطف و احساسات تون را برانگیخته می کنند، کنترل کنید ولی در عوض آن می تونید روش هایی را که به احساسات تون واکنش نشون می دهید را کنترل نمایید. البته همه احساسات رو هم نمیشه به راحتی کنترل و هدایت کرد اما همیشه لحظاتی هست که شدت اون ها کم تر از معموله و این بهترین زمان برای بهره بردن از فرصت و تمرین کنترل آنهاست.

ادامه دارد ...